<

Friday, November 10, 2006

!تأملات دوشی



حموم بودم و طبق معمول تا پام رسید به وان، مغزم، آن چنان که شایسته ی موقعیت های این چنینی است ( منظور از "موقعیت های این چنینی"، حضور در استراحت گاه هایی نظیر دستشویی و حمام و غیره و ذالک می باشد!) شروع به فعالیت های مفید فایده کرد: بعد از کلی دردسر بالاخره موفق شده بودم دمای آب را به میزان دلخواه برسونم و در حالی که موهای تنم کم و بیش سیخ شده بودند ، زیردوش خزیده بودم و تازه داشت کیفم کوک می شد که به فکر افتادم ( و در همون حین که داشتم به فکر می افتادم، یادم اومدم این اولین بار نیست که دارم به این فکرمی افتم!) که: « آیا تمامی ابناء بشر در ابتدای خزش به زیر دوش، تا مدتی، این طوری مثل من، دستاشونو می گیرن هوا؟! یا این حالتی است فقط و فقط مختص بنده؟» پاسخ به این پرسش اساسی، خیلی مشکل بود و اصلاً به همبن خاطر هم که نمی شد جواب متقنی بهش داد، هر از چندی به خاطرم می اومد و بعد محو می شد و مدتی بعد، دوباره زیر بارش های دوشی، از نو سر و کله اش پیدا می شد. معتقدم که جز با تحقیقات میدانی (که البته وسعتش چندان با اهمیت به نظر نمی رسه و به گمانم جامعه ی آماری ای در حد 6،5 نفر هم براش کفایت می کنه) نمی شه به این مهم پاسخ گفت؛ چرا که اگر بگید این عمل، صرفاً پوزیشنی من درآوردی است از جانب بنده، و بنابرین هیچ دلیلی وجود نداره که مقلد دیگری هم داشته باشه، در آن صورت، آناً به شما پاسخ خواهم داد که: «خیر! این "ژستوس" چندان هم کتره ای و من درآوردی و بی حساب نیست؛ بلکه بسیار هم هدفمنده و هدفش هم چیزی نیست جز هر چه سریع تر هم دما شدن بدن با آب و خلاصی از شر سیخ شدگی موها! چون وقتی بنا بر پُز مزبور، دست هاتو به حالت کشیده، رو به "آسمون"، نه!نه! معذرت می خوام!، رو به "سقف حموم" می گیری، در واقع داری با این کار سطح تماس بدنتو با آب بیشتر می کنی و در تلاشی که زودتر آب به همه جای تنت برسه تا زودتر گرم شی.» البته خوانندگان گرامی توجه داشته باشند که بنده از همون عنفوان کودکی این عادت رو داشتم و بنابراین یک وقت این شبهه براشون ایجاد نشه که این جانب، از یک مقطع زمانی مشخص به بعد، یعنی پس از کشف فواید این "حالت"، در به کار گیریش عزمی جزم کردم؛ خیر! این حالت، صد در صد غریزی و اوریژیناله و بیشتر هم همین مطلبه که منو به فکر انداخته که شاید این "ژستوسی اینترناسیونال" باشه!! اما اونچه که باعث می شه در صحت این مطلب شک کنم، این حقیقت انکار ناپذیره که هرچند ابناء بشر خصایص مشابه جسمانی و روحانی بسیاری با هم دارند، اما از جانب دیگر، هر یک از اونها در ظاهر و شخصیت، چنان منحصر به فردند که دور از عقله همین طور نسنجیده و بی حساب، خصیصه ای را به کلیت اونها منسوب کرد. از همین بابته که عقیده دارم پاسخ این پرسش، نیازمند تحقیقات میدانیست. بنابراین از همین جا، از جانب خودم و سرهنگ، که ذهن او هم مثل من بدجوری درگیر این مسئله شده، اما چون به ندرت لزومی برای حمام رفتن در خودش احساس می کنه، در حال حاضر حافظه اش یاری نمی کنه که در آخرین باری که حمام ما رو با قدوم پر برکت خودش مزین ساخت، به چه جور پُزی روی آورده بود و فلذا در تکمیل جامعه ی آماری مورد بحث، کمکی از دستش ساخته نیست!، بله، خلاصه از جانب خودم و ایشون، دست یاری به سوی شما خوانندگان پرشمار این وبلاگ دراز کرده و ازتون می خوام با ذکر پوزیشنی که در ابتدای حضور در زیر دوش، به خودتون می گیرید، جامعه ی آماری این تحقیق سودمند رو (برای نیل به نتایجی دقیق، علمی و مستدل) هرچه پربارتر کنید
!

6 Comments:

At 12:35 AM, December 04, 2006, Anonymous Anonymous said...

استاد مرسي که سرزدي و کامنت گذاشتي مراتب اخلاص ما رو بپذير . نوشته ات با حال بود . البته اين حرکت علمي براي اينه که در خانه هاي ايراني لوله کشي طوريه که آب زود گرم نمي شه وگرنه اگه آب گرم باشه نيازي به دماي تعادل براي سيخ نشدن موها نيست .

 
At 12:36 AM, December 04, 2006, Anonymous Anonymous said...

من مقصود بودم

 
At 4:14 AM, January 25, 2007, Anonymous Anonymous said...

droud

 
At 2:43 AM, February 02, 2007, Anonymous Anonymous said...

قضیه چیه؟ چرا این جا همه دارن درود می فرستن؟
پوزیشن شما رو درست متوجه نشدم، ولی منم یه همچین حرکتی می کنم منتهی نه فقط اولش، که وسط و مخصوصاً آخرش. انگار دارم با دوش وداع می کنم.

 
At 7:03 PM, February 02, 2007, Anonymous Anonymous said...

الان دیدم اینجا ماهی یک کامنت گذاشته می شه! نمی خواید آپ دیت کنید؟ من بی صبرانه منتظر نتایج این تحقیقات میدانی هستم.

 
At 12:08 PM, April 29, 2008, Anonymous Anonymous said...

نتونستم اين دعوتت رو بي لبيك بذارو مينا جان!
راستش فك كنم بچه كه بودم همچين حركتي ميكردم اما يك كم كه لنگام دراز تر شد از اين موهبت الهي بي بهره شدم چون دستم ميخورد به علمك دوش و چه بسا سقف و بدتر از اون اين بود كه اصلا خيس نميشد...

يه مربي شنا داشتيم كه حقايق رو بر من مكشوف كرد و همانا گفت كه در برخورد با آب مهم اينه كه مراكز حرارتي بدن رو به دماي منطبق با شرايط نزديك كني و اما مراكز مزبور:
سر ، سينه هاي مبارك ، زير بغل هاي گاها متعفن و مهم-از نظر حرارتي- و البته مثلث برمودا كه همانا اندروني شورت مبارك باشه...

بعد از اين هويدايي حقيقت بنده هم با آبمالي كردن مواضع مربوطه اون حس آسمانيم رو ارضا ميكنم و بي نصيب نميمونم.
اينجا رو اتفاقي پيدا كردم و قول ميدم كه خوانندت باشم.
كسي چه ميدونه شايد يه روز گفتم كه كي ام ولي اينجوري بامزه تره و تعليق خوبي هم داره...
هر چند كه اگر گفتم يا نگفتم اصولا به تخمت مبارك حواله بفرمايين!

 

Post a Comment

<< Home