<

Friday, December 05, 2008

روزهایی که بر صندلی کنار پنجره گریستم

روزهایی که بر صندلی کنار پنجره گریستم
روزهای آفتاب
روزهای ابر
روزهای مینا تو می توانی
روزهای جنگ
روزهای همسایه ها پشت پنجره
روزهای نفرین بر هر که که هست
روزهای عکس بابا پشت شیشه مصمم
روزهای چیست فلسفه خلقت
روزهای طولانی، روزهای کوتاه
روزهای ساعت شد دوازده، شد یک، کی نهار می خوریم پس
روزهای عمرم
گذشت
کند، کند، عین لاک پشت
عین خرگوش
به آنی جست زد، گذشت
و اکنون
روزهای دیگری در پیش است